واتزاپ / تلگرام: 09300655048 ایمیل: danyarpub@gmail.com
نگارنده: نغمه فرجاللهی
ما درگذر زمان همواره شاهد بودهایم که طبیعت غریزی زنانه چگونه بارها و بارها به تاراج رفته و هر بار که زنی با بخشی از این غرایز مواجه شده به شکلی ناخودآگاه آن را سرکوب کرده است. در رمان فنجان مونس با سه نسل زن، که در قالب مادربزرگ و عروس و دختر خانواده و نهایتا مونس مواجه میشویم. اینکه چگونه این سه نسل ،به شکل ناخودآگاه، نه تنها نسبت به هم سلطهجویانه رفتار کردهاند، بلکه آسیبهای عمیقی نیز وارد کردهاند!
مونس با توجه مهاجرت و سفر قهرمانی زندگیاش، هنوز عمیقا به احساسات و خواستههایش متصل نیست چرا که در دنیای مونس رضایت و خوشحالی بقیه الویت است. زنی که در دنیای امروزی ناچار شده در دنیای مردانه نیز قدم بگذارد و دنیایش آمیزهای از دستاوردهای بیرونی و سرکوب غرایز درونی شود و او را از خودش و غرایرش دور کند. در دنیای پیچیده روابط انسانی، این پدیده در روانشناسی یونگ قابل تبیین است.
یونگ با استفاده از مفاهیم آنیما، آنیموس، سایه و پروجکشن یا فرافکنی، روابط میان فردی را تحلیل کرده است و میتوان با تکیه بر این مفاهیم، رفتار زنان را در قبال یکدیگر و در قبال مردان در دنیای امروز بهتر درک کرد.
در دیدگاه روانشناسی یونگ، باور بر این است که ناخودآگاه انسان به شدت بر رفتارها و روابط او تاثیر میگذارد. او معتقد بود که درون هر فرد مجموعهای از انرژیهای متضاد و گاه پنهان وجود دارد که بر روابط ما با دیگران سایه میافکند.
مفاهیمی همچون آنیما (جنبه زنانه درون مرد) و آنیموس (جنبه مردانه درون زن) و سایه از مهمترین ابزارهای تحلیل یونگ هستند که میتوانند در درک رفتار انسانها نسبت به یکدیگر کمککننده باشند.
پروجکشن، مفهومی است که یونگ به عنوان یکی از مکانیسمهای دفاعی معرفی کرده است. این مکانیزم، ابزاری برای دوری از مسئولیتپذیری در قبال احساسات منفی است. در روابط میان انسانها، این فرافکنی میتواند باعث شود که افراد احساسات منفی و ضعفهای خود را بر دیگری بیافکنند، به گونهای که در نهایت به تضاد و رقابت ناسالم، خشم، حسادت، پرخاشگری و دهها احساس دیگر منجر شود.
برای مثال، رقابت، حسادت و سرکوب خشم و نیازها از عناصر اصلی در بروز رفتارهای سلطهگرایانه زنان در این رمان هستندکه در چارچوب یونگ قابل بررسیاند.
رقابت برای پذیرش اجتماعی، موفقیت و جذابیت میتواند موجب شود زنان نسبت به یکدیگر احساس خصومت کنند. این رقابت و حسادت ناشی از سایهها و فرافکنیها است و میتواند روابط میان افراد را پیچیده کند.
نقشهای سنتی و فرهنگی به شدت بر روابط تاثیرگذارند. نقشهای قدیمی و ساختارهای اجتماعی باعث میشوند که زنان خود را در قالبهایی محدود ببینند و روح زن از درون تبدیل به ویرانهای شود که حتّا منجر به جابهجایی نقشها شود که برای مادر و دختر این رمان رخ داد! و این نقشها، به ویژه در جوامع سنتی، میتوانند به تضاد و رفتارهای تضعیفکننده میان زنان منجر شوند.
خودشناسی و شناخت «سایه» و از آن مهمتر شناسایی احساسات و واقف شدن بر نیاز پنهانشده در پس هر احساسی که با بازگویی آن میتوان بهبود روابط را به ارمغان آورد، یکی از پیامهایی است که خواننده در فنجان مونس دریافت میکند. و اگر فراتر رویم درک و پذیرش احساسات و آگاهی از مسیر فردیت خود، از جمله جنبههای تاریک و روشن شخصیتهای این اثر است که خواننده میتواند با این شخصیتها در طول داستان با همدلی و ارتباط و یا همزادپنداری برقرار کند.
خودشناسی پنهان در این اثر باعث میشود که خواننده در پی مشاهدهی وجه تاریک و روشن درون خود، که ممکن است با از دست دادنها حاصل شود، در مسیر فردیت و یا سفر قهرمانی زندگی خویش بازنگری کند.
در بخشی از داستان با دیدگاهها و ارزشهای فرهنگی که برای زنان تعریف شده مواجه میشویم! همان ارزشهایی که زن را از غریزهی زن بودنش جدا میکند، عشق را برایش ممنوع میکند! و وقتی برایش عصیان میکند متوجه ناتوانی خود در این عصیانگری میشود و آنجاست که باز هم غریزه و روح پراشتیاق زندگیاش را قلع و قمع میکند. فنجان مونس خواننده را دعوت به اصلاح نگرشهای فرهنگی و ایجاد محیطی حمایتی برای زنان میکند، که همین به کاهش این تعارضات درونی کمک میکند.
خودشناسی، میتواند به تقویت پیوندهای اجتماعی میان زنان و مردان و کاهش رفتارهای آسیبزننده کمک کند. این امر به زنان امکان میدهد تا به جای رقابت، در کنار یکدیگر رشد کنند.