آب تشنه بود

قیمت اصلی ۳,۰۰۰,۰۰۰ ﷼ بود.قیمت فعلی ۲,۴۰۰,۰۰۰ ﷼ است.

نویسنده: سعید سلطانی طارمی
[دانلود نمونه کتاب]


این مجموعه هفتمین دیوان سعید سلطانی طارمی است. در این مجموعه هم قالب و وزن‌آرایی شعرها یک دست نیمایی است با زبان و تصویرپردازی و استعاره‌سازی خاص شاعر. سلطانی طارمی در شعرهای خود به سبک خاصی رسیده که شباهتی به دیگر شاعران صاحب سبک ندارد. در شعرهای این مجموعه هم محتوا و شکل متناسب و در هم تنیده است و شعرها به مسائل انسان معاصر نظر دارند و در بیان تأثرات و مصیبت‌های آن می‌کوشند. مجموعه‌های «آب‌تشنه بود» و «به جای هر حرفی شعر» در واقع مکمل یکدیگر هستند. به عنوان نمونه:

هیچوقت زنگ خانه‌ی زنی که قرن هاست منتظر نشسته را زدی؟
فکر می‌کنی چه می‌شود؟
مثل غنچه در بهار، ناگهان شکفته می شود؟
با به سان باد می‌وزد به سوی در؟

نه.
با تأنی و درنگ مبل را
ترک می‌کند
مدتی پی عصا و عینكش
لحظه‌هاش را خراب می‌کند
عین ساعتی که روبه‌روی آخرین دقیقه ایستاده‌است
بی شتاب می‌رود
پشت در که می‌رسد
با تعجب از خودش سؤال می‌کند:
«من کنار در چه کار می‌کنم؟»

آه،
دیر کردن از نیامدن هزار بار بدتر است.

موجود

آب تشنه بود

نویسنده:
سعید سلطانی طارمی
[دانلود نمونه کتاب]


این مجموعه هفتمین دیوان سعید سلطانی طارمی است. در این مجموعه هم قالب و وزن‌آرایی شعرها یک دست نیمایی است با زبان و تصویرپردازی و استعاره‌سازی خاص شاعر. سلطانی طارمی در شعرهای خود به سبک خاصی رسیده که شباهتی به دیگر شاعران صاحب سبک ندارد. در شعرهای این مجموعه هم محتوا و شکل متناسب و در هم تنیده است و شعرها به مسائل انسان معاصر نظر دارند و در بیان تأثرات و مصیبت‌های آن می‌کوشند. مجموعه‌های «آب‌تشنه بود» و «به جای هر حرفی شعر» در واقع مکمل یکدیگر هستند. به عنوان نمونه:

هیچوقت زنگ خانه‌ی زنی که قرن هاست منتظر نشسته را زدی؟
فکر می‌کنی چه می‌شود؟
مثل غنچه در بهار، ناگهان شکفته می شود؟
با به سان باد می‌وزد به سوی در؟

نه.
با تأنی و درنگ مبل را
ترک می‌کند
مدتی پی عصا و عینکش
لحظه‌هاش را خراب می‌کند
عین ساعتی که روبه‌روی آخرین دقیقه ایستاده‌است
بی شتاب می‌رود
پشت در که می‌رسد
با تعجب از خودش سؤال می‌کند:
«من کنار در چه کار می‌کنم؟»

آه،
دیر کردن از نیامدن هزار بار بدتر است.

 

درباره نویسنده:

سعید سلطانی طارمی در اول فروردین سال ۱۳۳۳ در چَوَرزَقِ طارم علیا به دنیا آمد. پدرش امان الله و مادرش شهرزاد نام داشتند. پدرش خرده مالک خودکار بود و املاکش را خودش با کمک برزگرهایش کشت می‌کرد و طبق رسم زندگی سنتی روستای ایرانی دامداری هم می‌کرد.

او دوره‌ی ابتدایی را در چورزق خواند و همانجا کلاس هفتم یا اول دبیرستان را هم به صورت متفرقه خواند. به این ترتیب اعتماد پدرش را جلب کرد که درس خواندن را به هر کار دیگری ترجیح می‌دهد. پس پدر و مادرش تصمیم گرفتند او را برای درس خواندن به زنجان بفرستند و در آنجا در منزل خاله‌اش که همسرش پسر عموی پدرش بود اقامت کرد.

دو سال در منزل خاله بود و بعد از کلاس نهم به دانشسرای مقدماتی زنجان رفت. بعد از اتمام دانشسرا به سربازی رفت و به عنوان سپاه دانش یا به قول امروزی‌ها «سربازمعلم» مامور روستای رزک در خرقان شرقی شد که تابع قزوین بود.

پس از پایان دوره‌ی خدمت سربازی در آموزش و پرورش زنجان استخدام شد و این بار به عنوان معلم به چورزق رفت. در کنار معلمی دیپلم ادبی آن زمان را اخذ کرد و در کنکور شرکت کرد و در رشته‌ای که می‌خواست یعنی ادبیات فارسی دانشگاه تهران قبول شد و به تهران منتقل شد.

حتی قبل از این که مدرسه برود بخشی از شعرهایی را که مادرش از دوران مدرسه‌اش به خاطر داشت و برای او می‌خواند، حفظ بود. در نتیجه خیلی زود سراغ کتاب‌هایی که بین فامیل دست به دست می‌گشت یا در خانه بود رفت و در خواندن مهارتی پیدا کرد. در دوره دبیرستان حس کرد می‌تواند بنویسد و چون پدرش شعر می‌گفت، او هم شعر بگوید.

بدین ترتیب این گرفتاری آغاز گشت و از آن به بعد ادامه داشته است. شعرها و داستان‌ها و نقدها و سفرنامه‌هایش در نشریات و سایت‌های متعددی منتشر شده‌است از چیستا تا تجربه و مهرنامه و بیداری و … مطالب او منتشر شده‌اند.

اولین مجموعه شعرش را کتابخانه‌ای کوچک منتشر کرد به نام «صبح سنگر». بعد از آن «رجزخوانی مستانه‌ی قابیل» را نشر اشاره منتشر کرده. «بدایع شکوهمند زن و زمین» و «از زلف‌های خورشید گرفتن» را نشر روشنگران و مطالعات زنان منتشر کرده‌است. همچنین رمان کوتاه «سریه» را هم روشنگران و مطالعات زنان منتشر کرده‌است.

رمان نوجوانان «پیش از پست‌چی» را انتشارات محراب قلم منتشر کرده است. رمان «ظهور و سقوط آقای بداغی» از طریق انتشارات دانیار در انتظار مجوز نشر است. رمان «من دیگر کودک کار نیستم» را هم انتشارات دانیار منتشر کرده‌است. همچنین مجموعه‌ی شعرهای «ترجمه‌ی شعرهایی که خواب دیده‌ام» و «خاطره‌های ازلی» و «تو با من در اعصاب زخم زمین درد کردی» را انتشارات دانیار در دست انتشار دارد.

مدت پنج سال هم یکی از دو مسؤول سایت «دینگ دانگ» بود که ویژه‌ی شعر نیمایی بود. در طول فعالیت خویش بیش از دویست مقاله نوشته‌است که در رسانه و مجله‌های مختلف منتشر شده‌اند و امیدوار است همچنان کار را ادامه دهد تا از زندگی لذت ببرد.

موضوع

نویسنده

تعداد صفحه

سال انتشار

نوبت چاپ

نوع جلد

قطع

شابک

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “آب تشنه بود”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

[nextend_social_login]